بابای من خیلی مهربون و خیلی مسئولیت پذیر ولی اصلا سرزبون ندار و زرنگ نیست
دیشب رفت بودیم خاستگاری برای داداشم بابای دختر نزدیک یک ساعت فقط داشت داداشمو سوال پیچ میکرد و از مسائل مالی میپرسید
یاد خاستگاری خودم افتادم بابای من اصلا اینطوری نبود خیلی به شوهرم اسون گرفت
انقدر سر عقدم به شوهرم اسون گرفت سر پذیرایی ها و اینا که آبرومون جلو مهمونامون رفت چون شوهرم رفت یک رستوران انتخاب کرد که انقدر غذاش بد بود که حتی عمه خوش غذا رو نخورد