2777
2789

شوهرمن امروز زنگ زده که من ماموریت دارم میخوام برم اصفهان تو میتونی کشیکاتو جور کن باهم بریم

معمولا به من مرخصی نمیدن

بعدش من به شوهرم گفتم احتمالا نمیتونم بیام

بعدش فک کردم حدس‌زدم که این به بخونه ماموریت می‌خواد با خونوادش بره مسافرت

هرجور شده کشیکامو جابجا کردم

الان زنگ زدم بهش میگه باشه خوبه

چون تو گفتی من نمیام من به خونوادم گفتم اونا هم میان

خواهرمم احتمالا میاد

درحالیکه دروغ میگه از اولم برنامه ریخته بودن بدون من برن مسافرت الان دروغش‌رو شدم

الان چیکار کنم؟خیلی عصبانیت از یه طرف چون ازشون متنفرم نمیخوام باهاشون برم مسافرت از طرفی هم دلم نمیخواد صحنه رو خالی کنم اونا هرکار دلشون خواست بکنن

به نظرتون برم یا نه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ای بی شرفا. بعضی خانواده ها واقعا بی شرفن

اشغال به تمام معنا هستن

یه بار دیگه هم اینکارو کنن

برنامشون کلا همینه همیشه پا میشن با شوهر من می‌رن این طرف اون طرف

حتی وقتایی که منم هستم

فقط شوهرت چرا باید دروغ بگه واقعا عجیبه

چون یه بار باهاشون رفتهبود همینجوری میخاست منو خر فرض کنه

منم باهاش یه دعوای اساسی گرفتم

میدونین شوهر من مهمون سرا و همه چی میگیره براشون

در واقع شوهر منو میبرن که خرج سفرشونو بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792