از ناراحتی سردرد گرفتم خوابم هم نمیبره نه بخاطر اینکه کمک کنم بخاطر اخلاق گند خواهر شوهرم چندروز چطوری تحمل کنم تا مهمونا برن خدایا خودت بهم صبر بده بداخلاق ترین آدمی که توی عمرم دیدم اینقدر اذیتم میکنه و غر میزنه سرم و بدرفتاری میکنه باهام که امشب به زور تحمل کردم چون مادرشوهرم و شوهرم ازم خواهش کردن توی مهمونی کمک کنم ، مادرشوهرم گفت فقط امیدم به اینکه تو کمکم کنی
خب امیدش و قطع نکن، به خواهرشوهرتم اهمیت نده، ندید بگیرش
امشب توی مهمونی کمک کردم با مهمونا بگو و بخند کردیم خندیدیم آخرش خواهر شوهرم حالمو گرفت با بدرفتاری و اذیت هاش به خدا قسم اصلا برای عروسامون خواهرشوهربازی در نمیارم تا حالا یکبار دخالت یا اذیت نکردم نمی‌دونم چرا این اینقدر اذیتم میکنه
من نه خودم خواهرشوهر بدی ام
نه خواهرشوهرم بده
مثلاً امشب داشتم ترشی و ماست می گذاشتم اومده میگه چیه بلد نیستی بذاری ، یا میگه درست کار کن ، یا میگه بلد نیستی طرف بشوری چرا اینطوری هستی یا سرم داد میزنه یا میگه حالم بهم خورد از سالاد درست کردنت یا نیش و کنایه میزنه توی جمع منو کوچیک میکنه ، همه هم حق رو میدن بهش به من میگن هیچی نگو زندگیش خراب شده حالش خوش نیس باید درک بشه حال روحیش خوب نیس تو کوتاه بیا ،. آخه مگه من زندگیش رو بهم زدم ؟؟؟
من خداروشکر ندیدم تاحالا اینجوری
ولی اگه من جات بودم رفت و آمدمو خیلی کم میکردم و رک بهشون میگفتم حق ندارین به من بی احترامی کنید
من واسه خودم شخصیت دارم دوست ندارم کسی اینجوری شخصیتمو خورد کنه
من که طاقت ندارم اصلا
من توی خونه سه طبقه باهاشون زندگی میکنم که حتی هفته ای یه بار هم نمیرم خونه خانواده شوهرم که گلایه میکنن ولی توجه نمیکنم اصلا ، ولی وقتی مهمونی باشه مجبورم برم چهارتا خواهر شوهر دارم سه تاشون خوبن فقط این یکی اونم بعد طلاق اخلاقش خیلی بد شده اصلا حالت نرمال نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز