نمیزاره برا عقد داییم ارایش کنم عقد محضری هم نیست بعد جشنه به مامانم گفتم باهاش صحبت کنه در حد فقط یخرده کرمپودر که جوش و لک هام رو کاور کنه
اگه پوستم صاف بود که فقط رژ میزدم
اما صورتم لک زیاد داره
دیشب تاپیک زدم همه گفتن بگو مامانت باهاش صحبت کنه یخرده ارایش کنی
به مامانم گفتم اشکال نداره برا محضر ارایش نمیکنم فقط موقع جشن
اما امروز که رفت باهاش صحبت کنه سر مامانم داد زده که اصلا الانم دعواشون شده باهم قهرن
خیلی دلم شکست بابای دختر عمه هام و که میبینم با اینکه یکی دوسال از من کوچیکترن بهشون هیچی نمیگه
خیلی دلم شکست که مامانمو اینطوری ناراحت میبینم اونم بارداره
همش میگه مردم پشت سرت حرف میزنن در حالی که فامیلمونو ندیده دخترای کوچیکتر من تو عروسیا چطوری ارایش میکنن از طرز فکرش حالم بهم نمیخوره حاضره دل منو بشکنه حاضره من با حسرت به بقیه نگاه کنم اما بقیه هیچی نگن
من عروسیا اصن حرف ارایش نمیزدم
فقط گفتم الان عقد داییمه نزدیکه دوست دارم یخرده به خودم برسم
دیگه ازش بدم میاد با این کاراش دیگه حتی رابطه خوبی هم باهم نداریم