خواهر من چشاش به شدت شوره
پدر شوهرش داشته آشپزخونه رو کاشی میکرده
رفته بالا سرش گفته وای چقدر شما هنذمندید چقدر قشنگ شده
کاشی ها همون لحظه چند تاش افتادن 😂😂😂
بعد همون هفتش به پدر شوهرش گفته شما با این که سنتون بالاس ولی تار موی سفید ندارید سنتون خیلی کمتر به نظر میرسه چه موهای پر پشتی هم دارید
پدر شوهرش همون روز یا فرداش با موتور تصادف میکنه و ضربه مغزی میشه بخشی از موهای سرشو میتراشن و تا چند روز بیمارستان بستری بوده و نمیتونسته حرف بزنه
خواهرم میگفت روم نمیشه برم عیادتش
رفته بودم داشت چپ چپ نگام میکرد 😂😂😂
میخندم چون قضیه متل خیلی سال پیشه
ولی واقعا ترسناکه