2777
2789
عنوان

با مادرشوهرم رفتم خرید از روزی که امدم دارم خودمو لعنت میکنم

| مشاهده متن کامل بحث + 1296 بازدید | 69 پست

زنگ بزن ب پدر شوهرت بگو بی زحمت پول خریدایی ک مامان کردن رو بزنین بحساب

ما پولمون تموم شده هیچیم نخریدیم 

همشو خرج کرده زنت

یجوری بنال یچیزی از پدرشوهرت بکن آتیشش بزن مادرشوهرتو

دنبالم نیا اسیرم میشی  

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بچه ها یه داستان خنده دار 

عمه من الان ۷۰ سالشه. مادرشوهر خدابیامرزش شوهر بدی داشته کلا ۶ ماه زندگی کرده و دو ماهه باردار بوده طلاق گرفته. برا همین به شوهر عمه م شدیدا وابسته بود. عمه با خنده تعریف میکنه میگه اول عروسی مون مرکز استان شوهرم استخدام شد یه اتاق اجاره کردیم چون گرون بود مادرش پا شد اومد اونجا میگفت نصفه شب شوهرم میخواست منو بوس کنه و رابطه برقرار کنه بین نوازش این بیدار میشد میگفت بسه دیگه. سیرمونی ندارید. بیچاره عمه م تا مدت‌ها رابطه نداشته اینقدر استرس می‌کشیده چون شوهرشم گرم مزاج بوده تازه شوهرخدابیامرزش فرداش غر میزده. عمه م میگفت مثل گشت ارشاد یهو. سر میرسید صاحبخونه یه خانم متدین و مهربون بوده میفهمه به مادره میگه خواهشا شبی دو سه ساعت بیا اتاق من و میبرتش. 

تورو خدا ولش کن اون الان داره عشق میکنه که هم پول خرج کرده هم شما چیزی نگرفتی هم بیشتر عشق میکنه که شما رو عصبی کرده .

ول کن باسن لقش عامو حیف تو نیس که شور میزنی 

حق میدم بهت ولی این بار قشنگ پشت دستتو داغ کن که اگه دفعه بعد خواسی بری جایی باهاش یادت بیاره چه بلایی سرت اورده .

ادم بیشعورو باید بندازی سطل آشغال 

هی خانمی : تو حق نداری به چیزای منفی فکر کنی چون تو از جنس خدایی و خدا سرشار از انرژی مثبت . 🫂💫

برای چی باید مادرشوهرت بدونه که تو میری خرید؟؟؟؟برای چی باید جلو بشینه؟؟؟؟برای چی اینقدر لوسش کردین؟ ...

عزیز جان فکر میکنی ما و امثال اسی خودمون میریم به خانواده شوهر خبر میدیم و نظر میخوایم اون شوهرای بچه ننه و وابسته هستن که باید گزارش بدن 

من شوهرم گفته بدون مامانم مسافرت نمیرم هیچ وقت الان 12 ساله ازدواج کردم تابحال مسافرت دوتایی نرفتم منی که تو مجردی سال یکی دو بار میرفتم مسافرت الان حسرت مسافرت به دلم مونده

تفریح و بازار و مهمونی هم همینطور اگه ما باشیم پدرشوهرم هم باشه باز مادرشوهرم دنبال ما میچسبه حتی پدرشوهرم ناراحت میشه گاهی ولی ایشون باید با ما باشه پدرشوهرم خودشو راحت کرده هیچ کاری نداره دیگه

چیزی که بیشتر از همه  زور داره اینه که برای دخترها خودشون یک نصف روز هم تحمل نمیکنن که مادرشوهراشون باهاشون باشه همشون با فامیل شوهر قطع رابطه ان

شوهرم بهش گفته بود میریم تهران اونم خودشو انداخته بود وسط منم میام. وضع مالی خوب کجا بود. هیچ برا پس ...

زنگ بزن بهش بگو همون ۱۰ تومن ک خرج کرده رو بفرسته براتون 

بگو پول نموند برامون برا بچه هام خرید کنیم 

مگ طلب داره ازت پرو

مطمئنم زود زود بغلت میگیرم فرزندم🥹♥️🌱♥️

عزیز جان فکر میکنی ما و امثال اسی خودمون میریم به خانواده شوهر خبر میدیم و نظر میخوایم اون شوهرای بچ ...

مادرشوهر منم همین بود

ازش فاصله گرفتم الان خودشو جمعکرده

جوری بود که شوهر من برای من یه شال میخرید دعواراه مینداخت که پسر منه ،برای تو میخره برا من نخره یا باید شوهرم عینشو برا اونم میخرید یا هم قیمتش پولشو بهش میداد

حتی سبزی خورشتی میخریدم سرزده میومد خونمون میگفت نصف نصف😐نصف سبزیا رو برمیداشت میبرد در این حد هووی من بود

تا اینکه صبر منم لبریز شد کلا باهاش قطع ارتباط کردم

علاج این زندگیا اینه که شوهر رو بکشونی طرف خودت

وقتی مادرش با من اینجوری بود منم با شوهرم بد رفتاری میکردم قهر میکردم محلش نمیزاشتم

کم کم فهمید هرچی از مادرش دورتر باشیم آرامش زندگیش بیشتره

من جای شما بودم میگفتم با همون مادرت برو مسافرت من نمیام

دنبالم نیا اسیرم میشی  
مادرشوهر منم همین بودازش فاصله گرفتم الان خودشو جمعکردهجوری بود که شوهر من برای من یه شال میخرید دعو ...

بگم میره پارسال خواهرشوهرم مصاحبه فرهنگیان داشت باید میرفتن تهران خیلی راحت برنامه ریختن شوهرم و پسرم و مادرشوهرم و خواهرش رفتن سه روز بچمو باخودش برد منم نبردن

اون موقع مامانم روضه داشت تازه منت گذاشت که تو رو میذارم خونه مامانت راحت باشی

اوه بدونه بخاطر مامانش و خانواده‌اش ناراحتم خونمو تو شیشه میکنه یه بار گفتم که من مسافرت دوتایی دوست دارم یه جنگی راه انداخت که تا مرز سکته رفتم اینقد اذیت شدم که چند وقت بعد بخاطر سرماخوردگی بیمارستان بستری شدم خودش فهمید دو سه ماه بعد قرار شد با پسرخاله اش بریم مسافرت اول گفت خودمون دوتا 4 ساعت به حرکت گفت مامانم میاد الانم جرات نمیکنم چیزی بگم خیلی خیلی بد برخورد میکنه


بخدا کم مونده غمباد کنم بمیرم الان ب شوهرم گفتم پول بزن از زیر سنگم شده پیدا کن برام مهم نیست ب خانو ...

آرامشتو حفظ کن نذار به هدفش برسه

دیدی خدا عشقمونو تکثیر کرد. 🥰😍                                                  امضا قبلی 👈خدایا عشق من و محمد و با دادن یه فرزند صالح تکثیر کن 🥺🙏 ۵آذر (شهادت اول حضرت زهرا) بی بی چک مثبت شد ۲۵(شهادت دوم حضرت زهرا)  آذر قلب و دیدم 😍 دوم اسفند جنسیت دختر مامان مشخص شد🤩💌  ۲۸ تیر ۴۰۳ دخترم اومد تو بغلم خدایا شکرت 🥹🥹🥹

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز