دوماه پیش با همسایمون دعوا کردیم زنگ زدم ب مادرم و برادرم اومدن بعد اونا رفتن از شوهر من شکایت کردن بعد منو مادرم رفتیم از اونا شکایت کردیم الان دوروز مونده به قرار دادگاه شوهرم از چن روز قبل برنامه ریزی کرده ب من ميگه نمیخامت برام مهم نیستی .همینجور بی دلیل از همین الان پشتم و خالی کرده بعد مادرم و برادرم بخاطر اینکه اینا از شوهر من شکایت کردن دارن از شهرستان میان اونم این اینطور دیشبم میگفت من میدونم مادرت میاد اونجا ضد و نقیض حرف میزنه مقصر ما میشیم از الانم انداخت تقصیر مادرم .شما بودین چیکار میکردین از الان معلومه میخواد رفتیم اونجا بندازه گردن ما خب از ای شکایت کردن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهرت بدجور ترسیده. احتمالا تا حالا دادگاه نرفته. اما غرور مردانش اجازه نمیده ضعف نشون بده پیشت. بخا ...
چرا اتفاقا بش گفتم ازت جدا میشم منم من آویزون نیستم ب مسخره گرفت بود چون داره بازیم میده الان میخواد رفتیم اونجا بندازه تقصیر من وخانوادم بعدشم برگرده ب روال قبل زندیگش
اره شاکی مالی هست .بعد اینا از شوهر من شکایت کردن منو مادرم نامه پزشک قانونی داشتیم این اومد گفت شمام شکایت کنین.الان ک کردیم نوبت دادگاه نزدیکه شوهر بی دلیل اومده میگه نمیخامت ک رفتیم اونجا همه چیو بندازه تقصیر خانواده من از سر خودش باز کنه
ده دقیقه میری تو اتاق دادیار و تمام.اینقدر داستان و بحث نداره
اینا از شوهر من شکایت کردن این قرار های دادگاه و نرفت .الان ميگه نمیخامت ک تمامی خسارت و اینا رو بندازه گردن خانواده من با خیال راحت .رفتیم اونجا بگه اینا بودن خودشون باید خسارت بدن .وگرنه چ لزومی داره بگه نمیخامت با برنامه پیش میره