بله
اوایل بهم گفت من چهارتا دختر داشتم
الان که تو اومدی توی زندگیم
خدا رو شکر میکنم پنج دختر دارم
الان که دارم مینویسم
دستام مبلرزه
ضربان قلبم تند تر شد
البته نامادری همسرم هستن
و فقط همسرم فرزندش نیست
خودش چهارتا دختر و یک پسر داره
کمی که از عقد گذشت
شناختمش
اما همچنان تظاهر میکرد که خوبه
هر اتفاق مهمی که تو زندگی هر خانمی هست رو بخوای مثال بزنید
برای من زهرمارش کرده این شیطان
جهاز
حنابندون
عروسی
پاتختی
بارداری
زایمان
و.............
خییییلی هم سعی کردم با رفتار خوب روش تاثیر بزارم
با احترام
با محبت
اما نرود میخ آهنین در سنگ.....