ذوالقرنین («صاحب دو شاخ»؛ یا مجازا «صاحب دو عمر») در آیات ۸۳ الی ۱۰۱ سوره کهف در قرآن بهعنوان شخصیتی ظاهر میشود که توسط خداوند صاحب قدرت شده تا بین نوع بشر و یأجوج و مأجوج (که قومی تجسم آشوبند) دیواری بنا کند.[۱] رهاسازی یاجوج و ماجوج از پشت دیوار علامتی برای پایان دنیا است، و نابودی آنها توسط خدا را در یک شب از روز قیامت (یوم القیامة) به همراه دارد.[۲] این داستان از طریق داستان اسکندر، که نسخهایست افسانهای از پیشه و زندگی اسکندر کبیر، وارد قرآن شده است.[۳] یا اینکه هر دو روایتِ داستانی «رومانس اسکندر» و «داستان ذوالقرنین»، بازروایتی از یک داستان کهن باشد[۴] (مانند چیزی که در داستان سیل و طوفان بزرگ شاهدیم که فرهنگها و ادیان مختلف، آن را بازروایت نمودهاند).