واقعا دیگ حالمازهمهذچیبهممیخوره دخترم ی سال و چهارماهشه ب خدا ب معنای واقعی حالم بهم زدانقدر حالمبدهذانقدر بده خستم جونی برامنیست
از صب تا این ساعت فقط در حال اذیت کردن
ی سره جیغ میکشه با صدای خیلیییییی بلند فقط میخواد من در حال مرگمکباشمسینمبیرون باشه شیر بخوره از روز اول شیرخشکهممیدادم بهش قبلا تا خودم بهش شیرخودمنمیدادم اصلا نمیخواست شیر خشک بیشتر دوست داشت
الان چندوقت اصن شیشه روب زور میگیره
هرجااااا نشسته باشم باید سینم بیرون باشه روشم شال نپوشونم مهمونی باشم یا هرجایی گریه میکنه بهونه گیره
وابسته ی وقتای انقدر نمیتونم برم دستشویی یعنی میرم انقدر جیغ میکشه گریه کزود میامبیرون ببخشید ولی یدفعه میشه از صب تا اخر شب اصلا نشده من برم دستشویی و یبوست شدم انقدر اذیت میشم تموم ظرف وسایل هرچی توخونه میریزه بهم اصن پنج دقیقه نمیشینه ک ی نفس بکشم من تایمخوابشدکمهخیلی کم وخوابشتم سبک انقدر که کنارش من ازاین شونه ب اون شونه بشم بیدار میشه
غذا هم ب زور با هزار ترفند بهش میدم گرسنه نباشدکتر ازمایش گرفتم سالمه
میدونم وقت شیطنتش ولی واقعا خستم دوست دارم وقتی بهش میگم جیغ نکش متوجه بشه الان اصن هیچیییی نمفهمه ولی انگار همهذچی هممیفهمه
چ سنی میشه بفهمن کاگدعواشونکنیم یا تذکر بدیمبفهمن