با خانواده اش سفر نرفت. از بقیه ماجرا که واقعا چی بوده بی خبرم. اما الان همون حس و حال دارم. دلم نمیخواد با شوهر و بچه هام سفر برم. دلم میخواد تنها باشم.
پریود هم هستم از نظر روحی یک مقداری به هم ریخته ام. داروی اعصاب ضعیفی هم میخورم.
دوست ندارم جایی برم یا کسی رو ببینم.
شاید خدا بیامرز حق داشت.