حس میکنم خیلی ضعیفم
من همیشه فرار کردم از مشکلاتم
هیچ وقت نتونستم باهاش روبرو بشم
خواهر من خیلی بی پناهه هیچ کسو نداره
منم نتونستم براش پناه بشم
دلم واسه بی کس بودنش خیلی میسوزه
مامانی که فوت کرد
داره میره بهزیستی
نمیتونم حتی باهاش حرف بزنم
اخه چی بگم بهش
من کلی ارزو براش داشتم
قرار بود ارشد بخونه ببرمش آزمون ارشد بده
اون از منم باهوش تر
این که همه چیزو میفهمه هیچ مشکل ذهنی نداره
فقط نمیتونه راه بره و خدا اینجوری بی کس و محکومش کرده داره ذره ذره آبم میکنه
نمیدونم میتونین بفهمین حالمو یا نه
ببینینش از من خیلی خوشگل تر مثل فرشته هاست
ولی چه فایده
کاری نمیتونم بکنم که داره میره