کاش خدا منو به خونوادم نمی‌داد

چه رنج هایی داری

ولی اینو بدون همه مشکل دارن هیشکی بی مشکل نیست 

چه مشکل خاصی داری؟

اگه الان دلت گرفته که خوب میشی ولی اگه کلا حس خوبی نداری آرامش نداری تراپی کن

میفهممت 

شدیدا میفهممت 

حالم ازشون بهم میخوره

منم 

همین چند دقیقه داشتم فکر میکردم گفتن سختی چه فایده داره بقیه که درک نمی کنن

من رسما با گوشیم زنده ام و زندگی کردم اگه نبود نمی دونم چیکار میکردم ولی قطعا منم مثل خودشون روانی میکردن اما الان دیگه تحملم خارج نمی تونم

من تاپیک میزنم برا قیمت گرفتن یا خرید گوشی از سر دلخوشی و سیرمونی نیست از بدبختیم! !

منم با سوابق  بخدا همین سه روز پیش بود دعوا کردم داداشم الکی بهم فحش جنسی میده احترام برام قائل نیست با فحش رسما صدام میکنه برا چیزای بیخود دعوا راه میندازه همه چیز برا خودش برمیداره ازم طلبکار  از بقیه دلخوشی ندارم ولی این یکی خوصا زندگیم زهر کرده

من بخوامم با این وضع دیگه نمی تونم پشت بمونم

طرف دیونست دوباره امروز دعوا کردم رسما ارامش ندارم کم کم فکر زخم کردن یا خودکشی دارم می کنم من از این لعنت جا میرم

ن بهتر نمیشه من هفت هشت سال با گوشیم زندگی کردم دلخوشیم فقط همین بود

باورت میشه وقتی۱۳ سالم بود انقدر میزد منو الکی برای لذت خودش؟! بخدا تا۱۵ سالگی تا دستش بلند میکرد تو خودم جمع میشدم مامانم میگفت کاریش نداشته لاش جوابشو نده ولی مگه ول میکرد منم از بعدی شروع کردم کاراش حواب دادن

دیگه الکی برا لذت خودش نمی یوفتاد دنبالم اذیتم کنه بزنتم 

الانم که بیست سالم شده انقدر نترس شدم و بدنم قوی تر شده که جواب کاراش بدم گریه که میکنم برا ناراحتی و بی کسیم 

کس و کارم فقط گوشیم شده 

نه سال ازم بزرگتره

مامانم سال پیش فوت کرد

من علاقم خیاطی و طراحی لباس بود بزور رفتم تجربی سه سال فقط داشتم گریه میکردم و التماس که برم جایی که دوست دارم اخرش هیچی

از شدت ناراحتی قفسه سینم سمت سمت از اون موقع تا حالا درد میگیره مشکل قلبی گرفتم

مشکل بی پولی هم هست بخدا من نمیدونم اصلا چطوری بزرگ شدم انقدر همه بد بودن باهام فقط میدونم اون بچه کوچولویی که دنبال بقیه راه میوفتاد و خوشحالی بقیه باعث خوشحالیش بود دنبال خوشحال کردن بقیه بود مرده الان فقط یک ادم افسرده عصبیم که از همه ادما دلم گرفته