اول از همه بگم، خودم متاهلم
این مشکل یکی از فامیل بود،به من گفت که منی که متاهلم بتونم راهنماییش کنم
ولی واقعیتش من نتونستم بهش جواب بدم
گفتم بیام از شما بپرسم و ازتون مشورت بگیرم
حالا مشکل اون بنده ی خدا:
36 سالشه
نتونست بره مدرسه
و یه ذره سواد نوشتن هم که داره به خاطر اینه که
نهضتی دست وپاشکسته خوندن و نوشتن رو یاد گرفت
اونم در حد بچه ی کلاس اولی بلده ونه بیشتر، ریاضیات که اصلا بلد نیست(چقدر براش ناراحت میشم)
پدر ومادرش پیرن و 70 سالشونه، البته از خودشون خونه دارن
و خواهرا وبرادرای زیادی داره که همه ازدواج کردن
اما شرایط خواستگار
دوتا ماشین داره
و راننده ماشین هست
چند هفته ای این خانم رو تعقیب میکرد
حین این تعقیب کردن ها اومد خودشو معرفی کرد
حالا خلنم میگه چون مدتها تعقیبم میکرد ازش میترسم دیگه
میگه اومدیم وازدواج کردم وفردا توی زندگی هم همین کارو باهام کرد
میگه قبول کنم یا ردش کنم
من نمیدونستم چی بگم بهش
اون وق چیکار کنم