مادرشوهرم سرش یه بلاهایی سر ما دراورده بود
چند سال پیش باهم رفته بودیم بازار پدرشوهرم میخواست به بچم چیزی بخره این زن جیغ و داد راه مینداخت
آخر خودش چند دست لباس برداشت که بچه همسایه دنیا اومده هدیه میخوام بدم
الان دیدم تن بچه خواهرشوهرمه
زنیکه خودشو بی آبرو میکنه واسه یه لباس بعد میگه من چیکارت دارم
یائسه شده ولی باور کنین من نوار بهداشتی هم بخوام بخرم این جا نمیمونه