2777
2789
عنوان

خواب زن دوم

320 بازدید | 24 پست

خواب دیدم شوهرم زن دوم گرفته همزمان تو شب عروسی با من  منم جلو همه عادی جلوه میدادم  ولی  تا صبحش  تو خیابونا راه رفتم وگریه میکردم  زنش دختر دایی خودم بود ک سنش از شوهرمم بیشتره  من زجه میزدم شوهرم میخندید میگفت تو جلو مهمونا عادی بودی  اگه بیدار نشده بودم سکته میکردم  اومدم تعبیرشو ببینم تا زدم زن دوم مرد متاهل یکی دیگه ام نوشته بود شوهرم دختر دایشو گرفته بود من زجه میزدم اون میخندید چشام داشت میزد بیرون ۰🙄

نظرسنجی

بنظرم 

به شوهرت نگو خواب چی دیده 

حواست به تمام حرکات شوهرت باشه 

اگه فکر همیچین چیزی نبودی و تو ناخوداگاهت نبوده 

شاید پیامی از طرف خداس که یه چیزیو روشن کنه برات 

من نمیگم حتما دختر داییت اما حواست باشه یه شوهرت 

ولی طوری رفتار نکن انگار شکاک شدی یهو


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

میگی بی خیال بعد میترسونیم ک 🤣 برم یه صدقه بدم

اونقدرا هم بد نبود خواب دیدم عمم دخترشو که دختر بزرگی هم هست ناجور و وحشیانه کتک می‌زنه که تو همون خواب انرژی منفیش منتقل میشه بهم بیدار که شدم چند دقیقه بعدش اون اتفاقه افتاد حالا حالاها من نمیتونم عین آدم زندگی کنم واقعا 💔🙆🏻‍♀️

‏هر جنگی ارزش جنگیدن نداره گاهی عمدا بباز و بیا بیرون🤌🏻

بنظرم به شوهرت نگو خواب چی دیده حواست به تمام حرکات شوهرت باشه اگه فکر همیچین چیزی نبودی و تو ناخودا ...

ن بابا دختر داییم سنش بالاس خودش  عروس داره  من با پسرش  چند سال تفاوت سنی دارم  اصلا رفت و امد نداریم باهاش بیچاره رو

خودم حدس میزنم چون شوهرم دیشب بهم گفت یکم تنبلی اینقدر ذهنمو آشفته کرد ک من تا کجاها رفتم  کلی نکته مثبتم ازم گفتا یه تنبل شد ملک عذابم 

اونقدرا هم بد نبود خواب دیدم عمم دخترشو که دختر بزرگی هم هست ناجور و وحشیانه کتک می‌زنه که تو همون خ ...

اخ عزیزم خیر باشه ان شالله    همه چی برات به بهترین شکل رقم بخوره از این به بعد

این خوابا معمولا از رو علاقس 

من خودم بعد از ازدواج زود باردار شدم سنمم کم بود ضعیف بودم صبحا که شوهرم میخواس بره سرکار من خوابم میومد همیشه بدون چایی و صبحونه میرفت سرکار گاهی هم خودش یه چیزی تند تند میخورد و میرفت.. بعد من خواب دیدم شوهرم یه زنه دیگه داره دو تا بچه هم داشتن انقدرررر زن و بچشو دوست داشت دیدم انگار یه مراسمی داشتیم که تو خونه ی مادرشوهرم پر جمعیته زنا و مردا جدا بودن منم تو قسمت خانما هی به زن و بچش نگاه میکردم و حسودیم میشد زنش مثل ملکه ها بود😂بعد شوهرم اومد قسمت خانما دنبال زن و بچش که برن خونشون بعد هم چهارتایی رفتن سوار ماشین شدن و دست تو دست و شونه به شونه رفتن😬😥یعنی قشنگ داشتم سکته میکردم که از خواب پریدم دیدم ساعت ۴ صبحه پاشدم رفتم سماور رو روشن کردم خودمم رفتم دوش گرفتم آرایش کردم لباس خوشگل تنم کردم صبحونه ی مشتی حاضر کردم همسرمو صدا کردم با هم صبحونه خوردیم شوهرم هنگ کرده بود😂یعنی انقدر خوابه رو من تاثیر گذاشته بود داشتم سعی میکردم شوهرمو بکشونم سمت خودم نره خونه ی اون زنه😂😂😬

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792