چند وقتیه دوربرمون ک میبینیم جوان تصادف کرد مرد یا فلانی مرد همش با خودم فکر میکنم دنیا چقدر بی ارزشه از بچگی تا الان همه چیز برام خواب بوده هیچی نفهمیدم از پیری و‌مریضی میترسم اینکه سنم میره بالاتر هراس دارم همش میگه ته زندگی مرگه انگیزه دیگ ندارم بعد مرگ چ در انتظار ماست هراس دارم .. کسل و افسرده شدم مشکلات جامعه زیاده همه مردم نازاحت همه بدبخت قدیم ها بچه بودیم زندگی میکردیم کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدیم فکر میکنم دیگ این دنیا جای قشنگی برای زندگی نیست 😔
نه. قاچاقی زنده‌ام
😔😔😔😔
اره. باعث ميشه گول دنيا رو نخورم. حواسم به اعمال و رفتارم باشه. اون دنيايي وجود داره واسه هر كار خوب و بدم بايد جواب پس بدم
نه فکر نمیکنم
سعی میکنم درست زندگی کنم
ولی به مرگ فکر نمیکنم
نه
آره میخوام نباشم چرا اینجام خدا منو حذف کن همونطور که همیشه حذف کردی
تا وقتی زنده ای زندکی کن ولی حق کسی رو نخور مردم آزاری نکن و...
مرگ اصلا دست خود ادم نیست شاید شما تا 100 سالگی عمر کردی
منم به مرگ زیاد فکر میکنم
وقتی چیزی میخرم میگم که چی بعد مردنم چی میشه و ... برای چی نگه دارم و بخرم .یا الان که سنم رفته بالا میترسم از نشانه های پیری و مرگ
البته مرگ سن وسال مشخص نداره ولی خب ترسش همیشه هست .من میترسم چون از اون دنیا چیزی جز تاریکی تو ذهنم نیست
چون از تنهایی و تاریکی میترسم
خوبه آدم همیشه به یاد مرگ باشه. مرگ مرحله بعدی وشروع یه زندگی دوبارست
درسته من که سعی میکنم مال کسی و نخورم وحق کسی رو ضایع نکنم .
من نگاه میکنم به خونه زندگیم میگم چی میشه اینا
آخرش کجا میریم
گفتم خدمتتون بیشتر مبهم بودن اون دنیا وتنهایی و تاریکی من رو میترسونه از مرگ
کاش مرگ نبود
اما همسرم خیلی نسبت به مردن راحت فکر میکنه و اصلا در موردش ترسی نداره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
