امروز بعد مدت ها رفتم بیرون با مامانم
تو پارک نشسته بودیم سرم تو گوشی بود ی لحظه سرمو آوردم بالا دیدم یه یارو تو ماشین نشسته لخت در ماشین باز داره یکارای میکنه یعنی قلبم اومد دهنم دست و پام تا دو ساعت میلرزید 😐💔 آخه مرتیکه خونه نداری زندگی نداری
حالم داره بهم میخوره و هر لحظه که به ذهنم میاد اعصابم خورد میشه 😑