بچه ها دیشب همسرم رفته بود عروسی دوستش من نرفتم و خونه موندم با دخارم
همسرم ساعت چهار صبح اومد
من و دخترم تا چهار بیدار بودیم
من خیلی خسته بودم
دخترم ته سالن خوابیده بود منم همسرمم یه جای دیگه
همسرم منو گرفن بغلش و خواب رفت
دخترم الان میگ دیشب با شوهرت یه کاری میکردی خیلی عصبی شدم
دخترم پتج سالشه ما هیچ کاری نمیکردیم جطور بفهمونمش ک بهش ربطی نداره