خیلی خستم ، بخدا توان ندارم هی دارم تلاش میکنم درست شه ولی هی بدتر میشه ، توروخدا بگین جای من بودین طلاق میگرفتین یا ادامه میدادین؟
اهل خیانت نیست معتاد نیست سرش تو زندگیشه آدم خوبیه مردم همه دوسش دارن ولی اصلا شوهر خوبی نیست😭 دیگه کم آوردم، اصلا درکم نمیکنه بهم توجه نمیکنه میرم سمتش من و پس میزنه ، رابطه مون که همیشه با دعواست من به زور میگم بیاد سمتم ، خودش خیلی کم پیش میاد که بخواد، بیرون میریم همه دارن با زناشون وقت میگذرونن این میره تنهایی خوش میگذرونه من و تو جمع تنها میزاره، نه بغلی نه بوسی نه دوستت دارمی هیچی هیچی، آخه بدبختی اینه اول ها همه چی برعکس بود از وقتی عروسی کردیم کلا ۱۸۰ درجه عوض شده ، همش دارم تو تنهایی هام گریه میکنم هزار تا مریضی گرفتم همش دارم قرص میخورم، موهام مشت مشت میریزه ، خودم و فراموش کردم اصلا نمیتونم عین قبل به خودم برسم و شیک باشم ، افسرده شدم، چند وقته دارم سرکار میرم که از اون موقع همه چی بدتر شده ، وقتی خسته میام خونه میگه مگه چیکار کردی یدونه خسته نباشید نمیگه😭 هیچکی و ندارم باهاش درد و دل کنم توروخدا یه چیز بگین حالم خوب شه😭 با کلی امید و آرزو زنش شدم ولی الان از زندگی متنفرم، دیگه تو جمع نمیتونم برم دوست دارم همش تنها باشم تو جمع میرم میبینم چقدر مردا زن هاشون و دوس دارن از حسادت میخوام بمیرم دست خودم نیس اصلا😭