همین که برگی از درخت نمیفته دلم بهت گرمه خدا ❤️❤️ آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را و دریایى غرق نمی کند “موسى” را مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، نمی توانند او که یگانه تکیه گاه من و توست پس ؛ به “تدبیرش” اعتماد کن ، به “حکمتش” دل بسپار ، به او “توکل” کن ؛ و به سمت او “قدمی بردار” ، تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی خدایا فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز ❤️❤️آقایون درخواست دوستی ندن متعهد و متاهل هستم 💍
🌱گاهی نمیفهمم حکمتت رو گله می کنم ناراحت میشم... اما بعد که نقشه ات رو میبینم :لبخند میزنم ومیگم«خدایاشکرت»که بهترش روبرام خواستی 🫀🤍(قانون زندگی) «ازهیچکس هیچی بعید نیست»«هست را اگر قدرندانی میشود بود»
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود
دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود من بودم و او بود می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پر گل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود من بودم و او بود