2777
2789

آهنگ قفلی این روزام😐

هیچ ربطی هم به وضعیتم نداره

شوهرمم انقدررررر بدش میاااد،میگه این چیه گوش میدی😅 فکر کنم چون من همیشه آهنگ هایی با حس خوب و عاشقانه گوش میدم از این بدش میاد


ولی خب ریتم این آهنگ رو دوست دارم، و این که یه رازی رو بخوام بگم بهتون

منو یاد یه لحظه ی کوتاه ولی عمیق تو زندگیم میندازه

عقد بسته که بودم مادرشوهرم خیلی اذیتم میکرد،هم خودمو هم خانوادمو

نزدیک عروسی دیگه آنقدر فشار رو زیاد کرد که هم من هم خانوادم طاقتمون طاق شد،باهاش بحثمون شد،شوهرم پشتیبانی مادرشو نکرد ولی حاضر نشد جلوش هم دربیاد، و من و خانوادم نمی تونستیم اونطوری ادامه بدیم

من خیلی ناراحت بودم، داشتم از سر کار برمیگشتم پیاده

توی راه به یکسالی که عقد بسته بودم فکر میکردم، به لحظات خوبی که داشتیم، به این که چقدر شوهرمو دوست داشتم و بیم اون همه خواستگار فقط دلم به اون راضی شده بود، به برنامه هایی که قبل از ازدواج داشتم، و به ذوق کور شده م...

به این فکر کردم که چقدر این که کسی طلاق بگیره تا حالا برام ناملموس بوده ولی الان داره برای منم اتفاق میفته (دور از جون)

یه لحظه انگار از تو خالی شدم، یک آن حس کردم دیگه حسی به شوهرم ندارم و کاملا آماده ام😔

یه نفس عمیق کشیدم و بدون هیچ فکر و خیالی به راهم ادامه دادم

سبک، رها،...

انگار بعد از یک سال و نیم رنج و عذاب فکری شبانه روزی اولین بار بود که سبک و راحت قدم برمیداشتم...



ادامه داره، اگه هستید بگم

I will always love you❤️💖💗

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بعد یه دفعه نوتیف اومد رو گوشیم

شوهرم که ظهر همون روز بهم گفته بود خانوادم همینن که هستن،بهم پیام داد

قبلش با بابام مشورت کرده بودم، گفت احتمالا پیام میده و با حرفای عاشقانه سعی میکنه گولت بزنه که مراسم عروسی رو عقب نندازید، بعد که رفتید سر خونه زندگی به اصطلاح تازه چوب رو دست بگیره (یعنی بهت زور بگه)

وقتی پیامش دیدم،هیچ حس خاصی نگرفتم، اصلا پیاماشو باز نکردم، کنی که تا پیام میداد میپریدم رو گوشیم

پیاماشو همه پر از قربون صدقه، ایموجی قلب قرمز و اینا بود

دید باز نمی کنم زنگ زد

جواب دادم

سعی کرد باهام صمیمی بشه

اما بهش رو ندادم

طبق معمول هر شب، ازم خواست شام بریم بیرون

مستقیم نگفتم نمیام،اما داشتم می پیچوندم

منی که اگه یه شب نمیومد بدون گریه خوابم نمیبرد... دیگه میلی نداشتم،واقعا میلی نداشتم باهاش برم بیرون

گفت نمی خوای بیای؟



ادامه داره

I will always love you❤️💖💗

بعضی وقتا ممکنه حسی به همسر نداشته باشی دلیل نمیشه زود بری برا طلاق

اوضاع خیلی خیط بود،واسه چند سال پیشه که عقد بودیم


مادرشوهرم خیلی توهین و دخالت میکرد، و شوهرم حاضر نبود جلوشو بگیره

من یک سال و نیم تحمل کردم اما دیگه هم شان خودم و خانوادم رو میبرد زیر سوال، هم داشتم از لحاظ روانی مریض میشدم

I will always love you❤️💖💗

همون لحظه گوشیم زنگ خورد

بابام پشت خط بود

بدون این که بهش بگم بابامو وصل کردم

گفت که عموم اومده اونجا و گفته اشتباه می کنید و فلانی بچه ی خوبیه و تو عقدبستگی از این حرفا زیاده

اگه خودش اومد جلو لج نکنید

از اون طرفم ظهر همون روز مامانم رفته بود خونه ی مادر مادرشوهرم گله ی مادرشوهرم رو کرده بود و اتمام حجت هم کرده بود، اونم زنگ زده بود به دایی شوهرم، تا با مادرشوهرم صحبت کنه


بابام سریع خداحافظی کرد و من شوهرم رو آوردم روی خط

زیاد صمیمی نشدم ولی قبول کردم بیاد دنبالم بریم شام بیرون

وقتی اومد منو به زور برد تا ادامه ی خرید عروسی رو دونفری انجام بدیم، و به مامان و بابام گفت هر طور مایلن برنامه ی جهاز برون رو انجام بدن هر چه زودتر (خیلی هول شده بود بیچاره)

و بعد آشتی کردیم و برنامه ها روی روال انجام شد و مادرشوهرم تا حد زیادی عقب نشینی کرد.



اون بغض فروخورده،اون لحظه ای که احساس کردم از تو خالی شدم و دیگه وابسته نیستم، یه غم بزرگی داشت که سبکم میکرد

این بیت آهنگ دقیقا همون حس رو بهم میده، انگار برمیگردم به اون لحظه،به اون سکوت، به اون بی خیالی، انگار اون بغض و غم فروخورده که تو دل زمان گم شد با شنیدن این آهنگ خالی میشه

و باز سبک میشم، بازم رها میشم💔

I will always love you❤️💖💗

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792