آهنگ قفلی این روزام😐
هیچ ربطی هم به وضعیتم نداره
شوهرمم انقدررررر بدش میاااد،میگه این چیه گوش میدی😅 فکر کنم چون من همیشه آهنگ هایی با حس خوب و عاشقانه گوش میدم از این بدش میاد
ولی خب ریتم این آهنگ رو دوست دارم، و این که یه رازی رو بخوام بگم بهتون
منو یاد یه لحظه ی کوتاه ولی عمیق تو زندگیم میندازه
عقد بسته که بودم مادرشوهرم خیلی اذیتم میکرد،هم خودمو هم خانوادمو
نزدیک عروسی دیگه آنقدر فشار رو زیاد کرد که هم من هم خانوادم طاقتمون طاق شد،باهاش بحثمون شد،شوهرم پشتیبانی مادرشو نکرد ولی حاضر نشد جلوش هم دربیاد، و من و خانوادم نمی تونستیم اونطوری ادامه بدیم
من خیلی ناراحت بودم، داشتم از سر کار برمیگشتم پیاده
توی راه به یکسالی که عقد بسته بودم فکر میکردم، به لحظات خوبی که داشتیم، به این که چقدر شوهرمو دوست داشتم و بیم اون همه خواستگار فقط دلم به اون راضی شده بود، به برنامه هایی که قبل از ازدواج داشتم، و به ذوق کور شده م...
به این فکر کردم که چقدر این که کسی طلاق بگیره تا حالا برام ناملموس بوده ولی الان داره برای منم اتفاق میفته (دور از جون)
یه لحظه انگار از تو خالی شدم، یک آن حس کردم دیگه حسی به شوهرم ندارم و کاملا آماده ام😔
یه نفس عمیق کشیدم و بدون هیچ فکر و خیالی به راهم ادامه دادم
سبک، رها،...
انگار بعد از یک سال و نیم رنج و عذاب فکری شبانه روزی اولین بار بود که سبک و راحت قدم برمیداشتم...
ادامه داره، اگه هستید بگم