چون شوهرم به خاطر قطع ارتباط من داره منو رسما میکشه. این میخاد زیاد بیان خونمون. اصلا هم دوس نداره بریم خونشون شام نهار اونا باید بیان استفاده کنن. و دختر خواهرشوهرم سب بمونه خونمون و اینحا احساس راحتی کنه. کاهی با پولمون ببریم مسافرت . چون اونا رو دوس داره. من الان قطع ارتباطم ولی از بس فحشم میده زندگیم جهنمه
تا وقتی ما یاد نگیریم خونواده‌ی همسرمون رو مثل خونواده‌ی خودمون بدونیم و ببینیم، آش همین آشه و کاسه همین کاسه
قطعا خونواده‌ی ما هم عیب و ایرادهایی دارن که برای همسرمون خوشایند نیست
از همچین مردی خیلی اذیت میشم
شوهرم کاملا برعکس و خیلی راحتم ازشون راحت راحت شدم مخصوصا دختر خواهر شوهر
چی نوشتی؟ اصلا متوجه نشدم
وقتی دعوتم نمیکنن
وقتی میان نظر میدن دخالت دارن
وقتی خواهرشوهرم اخلاقش تنده
وقتی من یه بار میرم برام آبدوغ میارم وقتی میان پذیرایی نکنم انگ گدا میخورم حوصله رفت و آمد با آدم مفت خور ندارم خودش بره براشون خرج کنه من حوصله حمالی ندارم
تا میتونی پس توام رد کن به یه طرفه بودنشون
والا مغز آدم میترکع همش اونا بیان بخورن باشن خونه و نیاز های اونا به نحو احسنت براورده بشه و فقط رسم اونا رسمه رسم ما رسم نیس
یبار برای همیشه براش بگو اگه ادم باشع به حرفته نباشه بچه نیار طلاقتو بگیر راحت کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
