منم یه زن دایی دارم به شددددت فضوله . یعنی می رفت شماره تماس خواستگار های فامیل را از نمیدونم کجا بدست می آورد زنگ میزد بدی های پسرای فامیل را به خانواده عروس میگفت تا فرار کنند😬 . آخه بتوچه . میگه من مدیون میشم اگه نگم وظیفه ی شرعی من اینه که آگاه کنم بقیه را .
ولی به خودش بیمار شد از نظر ذهنی بستری شد حتی و تا آخر عمر باید دارو مصرف کنه ولی به احدی نگفت خواستگار هم که برای بچه اش میاد اصلا و ابدا به خواستگار نمیگه که بچه ام مریضه روحی داره . به اقوام هم نمیگه خواستگار برای بچه ام اومده تا ترفند خودشو روش پیاده نکنن و دو به هم زنی کنن .
واقعا اگه قصدت آگاه کردنه پس چرا برای خودت و بچه ات که میشه یهو ماده قانون شرع فرق میکنه و صلاح نیست و اینجا جایز نیست 😐
از فضولی هاش که آدم را سوال پیچ میکنه تا اطلاعات کسب کنه و همه جا جار بزنه هم نگم براتون ولی اسرار زندگی خودشون را به احدی نمیگن . بی ذاتا😒