مردم از خجالت و زنده شدم ...دیروز با دوستم رفتیم بیرون گفت من فردا تنهام شوهرم سرکاره منم تنها بودم دقیقه پیش زنگش زدم یکم حرف زدیم بعدا من ازش دستور پخت یه غذایی رو پرسیدم اونم هی میخندید و مسخره مسخره جواب میداد گفتم چته هی میگفت هیچی پسرم قلقلکم میده بعد از یکم حرف زدن گفت شوهرم بغلم کرده بود و ....
خو بگو بیشعور تو که میدونی تو چه شرایطی جواب نده یا قطع کن یا پیام بده بگو بعد زنگ بزن انقد خجالت میکشم اصلا واقعا حالم بد شد
عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی ....خانه اش آباد دلداری که یارش را فروخت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چون رفته بود تعیین جنسیت، دکتر گفته بود اون ساعت باید باشه که جنسیت بچت پسر باشه، من که بهش گفتم گفت خوب استرس داشتم بیدار نشم! میخواستم استرسم از بین بره!