مادر جادوگرم یه خانواده ی پست فطرت داره که هر بار پرش میکنن میندازنش جون من. منم نسبت به حرف هاشون کم میارم با مادرم بحث میکنم اونم الکی خودشو به قلب درد میزنه میگه این دختره منو داره سکته میده. از قلب درد 5 ساعت خودشو رو تخت میندازه که همه بیوفتن سر من. منو دعوا کنن. بقران من گناه ندارم. تقصیر خانواده ی روانی خودشه که تو زندگی ما دخالت میکنن. از اون ور برادرم گلوم رو یک دقیقه گرفت گفت خفت میکنم میکشمت واقعا داشتم میمردم داشتم خفه میشدم. بعد بابامم از اون سلیطه های روانیه. اومد هر چی فحش عالم از دهنش بود به من داد که تو مادرتو به این حال انداختی. بقران من اصن مقصر نیستم اون خودشو به قلب درد زده یکی دیگه حرف ناحق زده یکی دیگه گلوی منو گرفته خفه کرده 😭بابام چون دختر دوس نداره و کلا پسر دوس داره. بچه هم بودم ازم متنفر بود چون دختر بودم 😭حالا مامانمم از ساعت 10 خودشو انداخته زمین که ای قلبم درد میکنه. بقران اگه منم چیزی گفتم یه بحث ساده بود تا الانم خودشو انداخته زمین و میگه خدا دختره رو لعنت کنه خیلی منو اذیت میکنه😭توروخدا بگید من چی کنم؟ بقران دارم تو تيمارستان زندگی میکنم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بدبخت طلاقیه. عقده ایه نفهمه. میخواد عقده هاشو سر من خالی کنه چون بدبخت خودش تنهاس هیچکس نمیخواتش. ش ...
خیلی عجیبه به نظرم داستانی داره که با شما سر لج داره..چون هر چقدر هم ادم روانی باشه دیگه نمیاد به بچه ی خواهرش بزنه!نهایتا به خانواده شوهر سابق ن اینکه خواهر خودش!