وای که چه حالی دارم الان... تاپیک قبلیمو چک کنید...همسرم مشکوک میزد خلاصه مطلب.ولی یک راهی برای پیدا کردم لااقل بچچچچچزونمش!!
دارم وانمود میکنم منم مشکوکم.دارم وانمود میکنم درحال پنهان کاریم.ولی در حدی که واقعا نتونه چیزی بگه.
در اولین قدم ظرف میوه گذاشتم تو خونه ...با دوتا استکان چای آلود.پرسیذ مهمون داشتی گفتم نه.گفت آخه دوتا استکان ...گفتم چایی خنک کردم درحالیکه ظرف میوه هم بود هنوز و میدونست اگر میوه میخواستم یدونه برمیداشتم و...یه آرایش ملیح هم داشتم...حالا ببینید چقققققدر ایتم دارم براش
هرکس دوست داشت هرازکاعی سربزنه و با جدیدترین ایتم آزارم آشنا بشه حالا بچرخ تا بچرخیم امید جان