بچه هام خیلی شلوغ میکردن ساعت دوازده شب بود هیما بهشون تذکر دادیم برید بخوابید . پسر م شیش سالش دخترم ده من گفتم برید اتاقتون بخوابید اینا همچنان تو راهرو شلوغ میکردن دخارم جیغ میزد ومیخندی شوهرم این وسط یهو زد توگوش دخترم برا ا اولین بار.من بغلش کردم شوهرم امد روتخت کنارش نشست گفت ببخشید بابا توعشق منی . میخواستم به ضربه بزنم خورد صورتت . شما همه زندگی من هستید من غلط بکنم به شما آسیب بزنم .دخترمو بغل کرد تاخوابید.ولی دلم گرفت میترسم رابطه شون سرد بشه. از شدت ناراحتی خوابم نمیبره
نه سرد نمیشه نگران نباش
پدرم همچین رفتاری داشت تا عمر دارم نه اینکه نخوام نمیتونم دلم باهاش صاف بشه هر شب کابوس میبینم برخورد فیزیکی از طرف پدر ترومای بد داره
اگه ادامه دار باشه مطمئن باش بله
من دو تا بچه شیطون دارم واقعا اینقدر اذیت میکنم گاهی عصبی میشم و میزنم
هیچوقت یادش نمیره
حساس نشو .همینکه شوهرت ناراحت بوده کافیه دیگه تکرار نکنه ولی دعواش بکنید بچه نیست که بفهمه موقع خواب بقیه صدا نکنن
مخصوصا که وسط خنده زده تو گوش بچه
وای خدا وای خدایا توروخدا نزنین بچه روووو بچستتتت اگه شلوغ می‌کنه چون بچستتتت من هنوز یادمههه چه بلاهایی سرم آوردن 💔💔💔
از یبار سرد نمیشه
بابای من نمیزد ولی با رفتار و گفتارش روحم را داغون کرد. از همه مردا بدم میومد ولی با شوهرم اشنا شدم دیدم نه همه مردا بد نیستن
حسرت به دل موندم یبار دست نوازش سرم بکشه یا یه کلمه محبت امیز بگه
همش تحقیر و دعوا😭😭😭
دیگه تکرار نکنه همسرت، هر بچه ای شلوغی و سر و صدا رو داره، اینطوری سرکوبش میکنین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
