خیلی طولانیه،دوران دوستی صدها بار به دلایل مختلف جدامون کردن،باز کوتاه نیومدیم،هردفعه به ی شکلی از ی راهی بهم برگشتیم..
بعدش عقد کردیم بخاطر خانوده ها اختلاف داشتیم،بارها و بارها چندماه از هم بی خبر بودیم میخواستیم جدا بشیم،باز بهم برمیگشتیم،اینو میدونم که روحمون بهم گره خورده بوده از وقتی دنیا اومدیم،کاملا همدیگرو حس میکنیم،از راه دور ناراحتی و خوشحالی همو میفهمیم،خیلی حس اتصال هست بین مون و نمیدونم دلیلش چیه