یه ماه پیش یه اگهی دادن دیوار واسه کمک اشپز ..رفتم فوری استخدام شدم یه پسر و یه مادر هستن غذاخوری زدن ...همه چی خوب بود تا اینکه از روز سوم و چهارم دیدم مادره کم کم با من رفتارش سرد شد از اونور میدیدم پسره حین کار غیر مستقیم همش از من دفاع میکنه ...این باعث حسادت مادرش شده بود ..دیدم مادره وقتی پسرش نیست منو تحت فشار کار میزاره و پسرش که میاد مغازه فوری اخلاقش با من خوب میشد ...تا اینکه الان حس میکنم به خاطر من بینشون به شدت شکراب شده ...منم مطلقه هستمو چیزی نگفتم ...فک کنم پسره نسبت به من علاقه مند شده و بسیار هم ثروتمند هستن و تک پسره پدرش فوت شده و فقط یه خواهر داره که ازدواج کرده ...الان اوضاع روحی هردوشون به هم ریخته ...حس میکنم سر من دعواست!.من هی عادی رفتار میکنمو خودمو زدم کوچه ی علی چپ ..حتی چند بار به خانومه گفتم اگر از کارم راضی نیستی تا برم از ترس پسرش جرات نداره هیچی بگه ...واقعا موندم چه کنم 😔