تو تاپیک قبل هم گفتم که مامانم ناراحتم کرد و همون روز تقاص داد. امروز هم بابام نزاشت برم مسافرت و من خیلی ناراحت شدم ولی خب گذشتم ازش الان هم فهمیدم شیشه ویترین مغازه اش شکسته😭
قلبم میشکنه دست خودم نیست ولی نمیخوام کسب مخصوصا پدرومادرم آسیب ببینن🥲چیکار کنم وقتی ناراحت میشم اینجور نشه.واسه شما هم پیش آمده؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب اینجور حساب کنی شمام یکار کردی با کسی دلش شکسته بخاطر همین سفر نتونستی بری پدرت نزاشت و …
میگم بابام نزاشت برم سفر من دوست داشتم تازه دختر عموم هم تو منتظر من بود و اینجوری مجبور شد تنها بره و میدونم اونم ناراحت شده.من واقعا ناراحت شدم اما نمیخواستم بابام تقاصش رو بده🥲
من و خیلیا عذاب دادن یه شهر عذابم دادن روز به روزم خوش و خرم ترن
تو واقعیت زندگیشون رو نمیدونی اینا پدرمادرم هستن و کمی از روزمرگیشون خبر دارم و میبینم که تقاص دل های شکسته من رو میدن،اما من هیچجوره نمیخوام اونا آسیب ببینن.