دوستم فکر میکنه من باعث شدم باباش فوت کنه😭

واقعا😔

مشکل اینجاس الان خودش نمیدونه من میدونم چیکار کرده ونمی تونمم بهش بگم .وقتی فکرشو میکنم چه ساعت‌هایی باهم تلفنی حرف زدیم هم دردی کردیم باهم چقدر پیش میومد نگرانش می شدم پیگیرش میشدم تو ناراحتی های همدیگه کنار هم بودیم .واقعا حالم بد میشه.اصلا دلم نمیخواد صداشم بشنوم میدونمم منتظره برم عیادتش یا حالشو بپرسم

این فامیلمون تقریبا دوساله با این دوست من آشنا شده سر مسائل آزمون استخدامی وکاری واینجور مسائل درواقع خودم شماره ی این فامیلمونو دادم دوستم که مشورت کنه سر این مسائل نمیدونستم تا این حد بهم نزدیک شدن .آره واقعا ممنونم ازش که منو مطلع کرد گفت اون دوست تو نیس به تو به همسرت به زندگیت و دخترت حسادت میکنه.وقتی بهم گفت میخوای بگم امروز صبح که بهش زنگ زدی چیا به هم گفتین.گفت تو فامیلمی ولی من اونو درحد دوست هم نمیبینم چه برای خودم چه برای تو انگار آب یخ ریختن سرم 

چه دوست قدر نشناسی 

حالا این فامیلتون خوب بوده ولی هیچ وقت نباید اینکارو کنی 

دوست ادم فقط دوسته نباید حتی وارد زندگیت کنی چه برسه به اینکه با بقیه فامیل اشنا کنی دردسر میشه معمولا 

بخصوص دوستی که درباره فامیل باهاش حرف میزنی همیشه باید دور نگه داریش 

خیلیا حسادت میکنن به ظاهر نشون نمیدن ولی ضربه اشون رو میزنن 

بله واقعا😔