من بعد ازدواج یه سری از فامیلهامون رو دعوت نکردم خونمون دوست ندارم خونه زندگیم رو ببینونه اینکه چیز خاص و خفنی باشه صرفا دوست ندارم ببین کجا زندگی میکنم چون قضاوت میکنن و جدیدا هم به چشم اعتقاد پیدا کردم حالا برای امروز نهار مهمونشون کردم رستوران، اها اینم بگم خونوادم تهران نیستن اطراف تهرانن و رستورانه تهرانه مامانم زنگ میزنه ما زود میرسیم با مهمونا میام یه ذره خونتون میشینیم بعد بریم رستوران بابا منممیخوام اگر میخواستم تو خونه مهمونی میدادم اصلا بعد اصلا خونه زندگیم اماده نیست اصلا