دیشب مراسم عقد بودیم
رفتیم با عروس داماد عکس بندازیم همسر و پدرش رفتن اون سمت منو مامانش این سمت سر این اخم کردم این چ طزی میدی
بعد شب خونشون جا پارک نداشت دیگه اومد خونه ما خابید وگرنه نمیومد میگفت لباس ندارم اومد بغلم کنه هی میگفتم نکن
نمیدونم چمههههه