خونه خواهرم باغ دارن یکی دوبار بهشون گفتن ب خانواده شوهرم ک بیاین باغ نیومدن هروقت میریم نمیان
مثلا همسایه کاری براشون انجام بده میگه باید جبران کنیم مثلا چیزی براشون بفرسته میگه باید جبران کنیم اما تا حالا خواهرم چندین بار چیزای محلی فرستاده براشون ی تشکر خشک و خالی ازمنم نکردن
حالا از اونپیازای محلی اونا خواسته گفته بود یکم بیار برامون ب شوهرم گفته منم از خونه خواهرم خواستم چون خودمونم میخواستیمبهمون دادن مجبورم یکمم ب اونا بدم پررروی مادرشوهرمو باش دوس دارم بهش بگم ی جایی چیکار کنم شوهرم هی میگفت بهشون بگه بدن بهمون رومنشد اما خودش رفت ازشون خواست نمیشه ب مادرشوهرم ندم