مثلا دیشب بیرون بودیم
من یه حرفی زدم تا چند دقیقه ادامو در میارد و مسخره میکرد
یه فامیلی داریم تازه مرده از جلو در خونشون رد شدیم من گفتم مگه این خونش نبود ؟!
مثل اینکه نبوده من آشتباه کرده بودم
حالا هی صداشو نازک ادای من در میآورد مگه اینجا خونش نبوددد و تو گیجی و فلان و فلان
الانم اومدیم بریم سرای ایرانی
موکت بگیریم
هی میگه این چه لباسیه پوشیدی چرا لباست اتو نیست انگار سگ گاز زده فلان فلان بخدا خودش با چادر روشن اومده
تیپ افتضاح حالا به من گیر میده
نه لباس میخره برا ادم نه چیزی
من یه غلطی کردم پارسال رفتم کلاس خیاطی حالا هی توقع داره خودم بدوزم منم واقعا وقت ندارم
دیگه دیدم رو مخمه نرفتم داخل سرای ایرانی نشستم بیرون خودشون برن بگیرن بیان