2777
2789

وقتی با مادرم صحبت میکنم وبرنامه ریزی میکنم برای زایمان بیاد پیشم جوری حرف میزنه احساس میکنم دوست نداره بیاد با مادرم حس غریبی میکنم ترجیح میدم تنها باشم تو زایمانم تا مادرم کنارم باشه

احساس میکنم که برادرم بیشتر دوست داره و حس مسئولیتی بمن نداره

همش میگم اشتباهه حسم ولی خب لابد یه تبعیضی میبینم که چنین جسی بهم دست میده


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اگه میدونی راحت نیستی مامای همراه بگیر

شاید شما حساس شدی ولی خیلی از مادرا واقعا بین بچه هاشون فرق میزارن

آناهیتا🌿                                                                           این کاربری از مامان آریا به خاله آریا واگذار شده است😎

اصلا به کسی نگو اجبارم نکن عزیزم 

مخصوصا بچه دوم 

مادر من ده روز اومد واقعا خسته شد خودم گفتم بره دیگه احساس راحتی نداش اینجا بلاخره خودش خونه زندگی داره شوهرمم انچنان قدردان نیس که 

همینقد اومد دسش درد نکنه همش ب شوهرت بگو وظیفته چن‌روز اول کمکم کنی اگ کسیم اومد کمک از لطفشه

اصلا به کسی نگو اجبارم نکن عزیزم مخصوصا بچه دوم مادر من ده روز اومد واقعا خسته شد خودم گفتم بره دیگه ...

بآور کن من تمام مراحل زندگیم تلاش کردم هیچ فشاری بهش وارد نشه من فقط ازش مهرومحبت  میخوام همینکه کنارم باشه وگرنه راضی نیستم اصلا برام یه لیوان آب بلند کنه وبیراه خودشم میدونه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792