افسرده ترینم حتی دلم نمیخواد بنویسم فقط میخوام بمیرم بی حال و بی انرژی ام هر کاری میکنم حال دلم خوب نمیشه که نمیشه من بدون عشق و کاملا سنتی ازدواج کردم با این قسمتش میتونم کنار بیام ولی فاصله سنیمون زیاده ،خسیسه و خیلی هم بی ذوق و بی حوصله من اشتباه کردم و کاش این اشتباه دکمه غلط کردن داشت من هزار بار ازش سرترم یه جورایی تحمیل شد بهم با این از همون اول فهمیدم اشتباه کردم با اینکه خودم مستقلم ولی آدم دوس داره از همسرش محبت ببینه حسرت من یه کادوی کوچیکه حتی یه شکلات یه شاخه گل😭 تنها حسنش اینه که آدم گیری نیست همین نه میتونم جدا بشم نه میتونم با همچین آدمی زندگی کنم خدا منو بکشه راحت شم فقط تو این دو سال به اندازه کافی عذاب کشیدم دیگه بسمه