داستان سریال از یاد رفته کسی میدونه بگه خواهشا

تا اینجاشو یا کل داستانو؟

هوف نمیتونم تعریف کنم😂

پدردختره داخل شرکت مهندسه نگهبان بوده 

دعواشون میشه حلش میده باباهه میوفته پایین میمیره 

حالاعاشق دخترش شده

یک پسره بدبختی بوده که الان براش یک پدر بزرگ پول دار پیدا شده تو دوهفته هم عاشق دختر اما پول دارش شده اونم عاشق این پسره شده اما مادره پسره مخالف میگه ایناتور‌و بدبخت کردن بابابزرگت باباتو به پلیس ها لو داد که بیان مواد هامونو بگیرن باباتم اعدام شد 

داستان در مورد پسری هستش که بعد سال ها دختر عمش و پدربزرگش دنبالش میفرسته و راز های زیادی در مورد مرگ باباش و مقصر بودن پدربزرگش تو این اتفاق براش برملا میشه. یه رابطه عاشقانه بین دخترعمه شکل میگیره و ادامه داستان..

ی پسره میفهمه پدربزرگش خیلی آدم پولداری بوده

ولی چون اونا به مادرش ظلم کرده بودن و باباشو اعدام شده بود بخاطر اونا ....مامان پسره از اول از اونا دور زندگی می‌کرد......حالا پسره فهمیده نوه ی خانواده پولدار و با اصل و نسبه

نه اینی که شما میگی جزر و مده

و چون تنها نوه ی پسری هست....پدربزرگش ی شرکت خیلی بزرگ رو داده دستش و مدیر عامل شده.....بعد حالا شوهر عمه های پسره میگن چرا ارث فقط به اون برسه....ما زحمت کشیدیم اون رئیس بشع.....بخاطر همین دنبال اینن پسره رو دور کنن

اره 

حالام کلا داستان همینه

پدربزرگم دنبال اینکه نوه دختریشو با پسره ازدواج کنه

بقیه ناراضی ان و اینا 

به نظر من خیلی فیلم چرتیه

من فقط بخاطر سینا مهراد نگاه میکنم