فرض کنید یه مهمون خیلی عزیز دارید خودش باشعور و خوب و بسیار منطقی و محترمه اما دوتا بچه ی ۱۰ و ۱۴ ساله داره که خیلی بی ادب و رو اعصابن(بزرگه بیشتر) به اشکال مختلف بی احترامی میکنن مدام غرمیزنن ایراد میگیرن از همه چی مثلا همه دستپخت شما رو دوس دارن نه ایرادی به دستپخت شما نه خانه داری شما میشه گرفت و غذایی که میخواین بپزین رو تا حالا با دستپخت شما اصن نخورده اما دختر بزرگه وسط جمع میگه مامان خودت درست کنیا یا مثلا مدام درحال تحقیر کردن و توهین به خانواده و شهر و همشهریای شما باشه گستاخه مغروره بدون اینکه دلیلی برای غرور داشته باشه مدام تیکه میندازه خودش صدتا ایراد داره اما برمیگرده میگه تو اینهمه چیز به پوستت میزنی باز اینطوری ای من هیچی نمیزنم پوستم خوبه(من تنبلی تخمدان و تیرویید کم کار دارم کل پوست و موهام داغون شده)واقعا شما باشید چه برخوردی میکنید؟نمیتونم قطع ارتباط کنم چون مامانشون خیلی برام عزیزه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
با خنده شوخی بهش تیکه بنداز. مثلا بگو خاله جون توام دماغت خیلی بزرگه یاد خرطوم فیل میفته هر هر بخند ...
وقتی این حرفو در مورد ظاهرم زد مامانش خیلی دعواش کرد من اونجا هیچی نگفتم بعد که آروم شدم بهش گفتم عزیزم من مشکلم این و اینه الان تو این شرایط خیلی روی ظاهرم حساس شدم واقعا اذیت میشم ناراحت میشم درمورد ظاهرم که مستقیما به بیماریم مربوطه نظر میدی دیگه این حرفا رو نزن اما انگار نه انگار
دست خودشون نیست به خداتو این سن یا باید کلا نبینیشون و محلشون ندی فقط در حد سلام خداحافظ باهم آنقدر ...
خب آخه این تنها نوجوونیه که میبینم اینقد گستاخ و بداخلاقه دختر داداشم و دخترای خواهرم نوجوونن اینقد مودب و خوش صحبت و عاقلن آدم از معاشرت باهاشون لذت میبره ولی این کلا همش یا درحال توهینه یا غرزدن