خواهرم از شهر دیگه اومد چه روز اینجا بود بعد شوهرش دار میاد امشب دنبالشون که برگردن همیشه آخر شب میاد همه دیگه میرم میخوابن آقا انتظار دار بیدار بمونیم شام پخته بودیم کلی منتظر حالا هنوز تو راه یک ساعت دیگ میرسه طفلی خواهرم انقد ناراحت بابا و مامانم هم دلخور از این رفتارها رفتن خوابیدن