گرچه اهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها؛ به دادم میرسی؟🥹🥹
انقدر دلم لک زده برای حرم...
بشینم تو صحن انقلاب
زاویه دید روبه رویم گنبد طلایی باشه...
اشکام جاری بشه رو گونه هام و بیوفته رو سنگ فرشای حرم
هی حرفام و بزنم هی اشکام اجازه نده
قدم بردارم به سمت پنجره فولاد
کبوترا جلوی پام پر بزنن برن رو هوا
یهو صدای نقاله خوانی بیاد
"ای حرمت ملجا درماندگان" پخش میشد
زائرا همه دست به سینه و با چشمای اشکی دارن عقب عقب میرن
ای خدا چی میشه حرم رو بهم هدیه بدی❤️❤️
الان واقعا دلم میخواست کبوتر میشدم دور حرمت میگشتم😍🥹
یا اینکه اون پارچه تبرکی میشدم و دستم بهت می رسید...
یا امام رضا😍😍😍