سلام ما اومدیم شهرستان خونه مامانم به اصرار شوهرم اومدیم چون میگفت حوصلمون سر میره و گرنه من دلم میخاست خونه خودم باشم الان که اومدیم مامانم فقط بحث درست میکنه با بابام نمیدونم میگه اینا نخریدم اونا نخریدم با عروسمون قطع رابطس بابام شب عیدی یکم کمکشون کرده میگه اینا که به من احترام نمیذارن چرا کمک میکنی و اینا من میگم یجاهایی حق باهاشه ولی الان ما بعد دوسه ماه اومدیم اینه رسمش من دلم میخاد به شوهرم وقت خواب بگم فردا صب بریم خونه خودمون شما جای من بودین چیکار میکردین تروخدا بگید
من بودم میموندم
پدر و مادرم بودن خب
بعد چند ماه بذارم برم؟
اگر دلت میخواد بری فردا رو بمون پس فردا برو . من بودم اینجوری میکردم ک دل مامانمم نشکنه
نمیدونم چرا دیگه پدر مادرا بهمون آرامش قبلو نمیدن! واسه من که همینطوره
اگه مثلا بحث شون ادامه پیدا کرد برین نمونین.چون اعصابتون خراب میشه.ولی اگ بحث شون تموم شد بمونین.
یاهم برین سهرهای دور وبر بگردین
خب به مامانت بگو
تعارف كه نداري
ی دوروز بمون بعد برو منم ازبحث بدم میاداعصابم خورد میشه اماالان اومدی فردا بلافاصله بری درست نیس خودتم ناراحت نکن
عزیزم حق داری خب اما اونا رو هم درک کن شما جوانتری صبورتری با حوصله رفتار کن...یکم منطقی تر باش دوستم. دو روز دیگه خداای نکرده بالاخره ادمیزاده تا یه بحث کوچولو بشه و بخوای دفاع مادرتونو بکنید همسرتون میگن آره همون بودی که صبح عید فرار کردی از خونه مامانت طاقتت نیومد..و...
ن ب شوهرتون نگید بریم خونه خودمون.الان میگه از خونه شون فراریه.در طول روز برین بیرون باهم بگردین
منم اومدم شهرستان خونه مامانم.... اصلا دلم نمیخواد بمونم ...مامانم فک میکنه حالا ک یکی دو هفته میخام اینجا بمونم باید مثل کلفت واسش کار کنم... یه لحظه نمیتونم واسه خودم باشم
به مامانت یواشکی بگو . روبروی شوهرم این بحثها رو نکن. نمیخوام چیزی متوجه بشه. اگر گوش نکرد به بابات بگو بهش بگه . روبروی دامادمون این چند روز بحث رو تعطیل کن .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
