نشسته بودیم
مادرش گف میخوام برا پسرام(یکیم شوهر من)
نونوایی باز کنم
بعد درجا دخترش خودشو کشت ک نههه اونموقه ک بمونی تو خیابونا حالتو میپرسم
منم گفتم ببخشیدا اونهمه پشت تو و شوهرت وایساده ما یدفه دخالت کردیم؟
گف کی دیدی پشتمون باشه
گفتم همونموقه ک مامانت ی ماه خودشو کشید عقب با شوهرت اواره موندین
بعد گف تو خودتو زدی ب نفهمی نمیفهمی چی میگم🙄
منم گفتم اینم حرف زدنته
بعد ننش گف هیچی نیس هنوز دعوا راه نندازین
منم ساکت شدم
فتنه خانوم ی هفتس خونه من پلاسه اینم حرف زدنشه بامن