یک بار تو زندگی تون دلتون خواسته یه چیزی رو تجربه کنید بعدش رفتید با دوست تون درد کردید.
دیروز تو دریا عرب ها بهش فحش مادر و خواهر یاد میدادن عربه میگفت بعد دوستم منو نگاه میکرد عربی تکرار میکرد یه پنج شش بار تکرار شد من بهش اعتراض کردم گفت مگه به تو میگم؟ خب لعنتی بین ده نفر آدم داری به من نگاه میکنی به زبون میاری.
یه جا داشتم شنا میکردم عربه اومد گفت بیا بهت فحش یاد بدم بهش بگی گفتم نمیخوام اصرار کرد میگفت شوهرم خیلی فحش میده حتی دختر کوچیکم که ده سالشه یاد گرفته یه سره فحش های مادر و خواهر رو تکرار میکنه.
خواست فحش مادر یاد بده من قبول نکردم چون دوستم مادر نداره.
گفت بگو ارب ازج که یعنی کی رم تو ک ون ت به عربی به دوستم گفتم گفت کونی که تویی.. بین اون همه آدم.
وقتی بیرون آب بهش اعتراض کردم پررو پررو گفت مگه فهمیدن؟
میگفت عربه گفت تو بهش گفتی بهم فحش یاد بده بهش بدم گفتم من نگفتم خودش بزور یاد داد گفتم بریم روبرو کنیم گفت گردن افتاده ای دیگه سریع میگی بریم روبرو کنیم.
یا تو آب یکی گفت قیافه من بچه مثبته سریع پرید وسط این.... از اون ائه. من مثبت م.