ماه قبل پدرشوهرم یه پرس غذا اورد،واسمون مرغ و بادمجون بود،.موقع خوردن من هی خوردم هی ایراد گرفتم.برنجش چرا کمه ...بادمجونش چرا نیمه خامه ..گوشتش چرا اینجوری ....
هی ایراد ایراد که شوهرم گفت اخرش که تموم شد گفت غذای حرمه ..مامانم که نداده ..بابام گفت یکی سهم شماس نذریه حرمه .
من بهوای اینکه مادرشوهرم داده فقط ایراد گرفتم چرا کم داده برنجو مگه نمیدونه ما پرخوریم ...چرا خلال پسته ریخته ـ..چرا و چرا و چراااا.....از مادرشوهرم انتظار اون دستپختو نداشتم .ولی بعدش پشیمون شدم که امام رضا ببخش منو نمیدونستم دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود بازم دعوتم کن .