منظورم تجربه و ضربه خوردن از رابطه اوله اون رابطه ۱۷ سالگی...
بعد از اون برای همیشه اون ورژنم مرد
الان ۴ سال گذشته و من بی احساس و بی حس و بالغ تر از اونوقتم
حتی همه میگن خیلی مغروری..
نمیدونن این من مغرور یزمانی برای یکی چیکارا کرده..😂💔
عاقلانه تر تصمیم میگیرم عمل میکنم و برمبنای منطقم پیش میرم...
قشنگه هااا ولی بعضی وقتا احساس میکنم جفت پا روی قلبم راه میرم💔انقدر با منطقی بودن ام باعثمیشه ی شبایی رو احساس کنم نمیتونم بخوابم ...
اینکه دلم یچیزی میگه ولی با عقل و منطقم سرکوبش میکنم و به راهم ادامه میدم ی غم سنگینی روی دلم میزاره
احساس میکنم نسبت به خودم خیلی بی رحمم!