طبیعیه که دختری که رفتم خواستگاریش

اره حیلی دوستانه حرف زدیم

گفتم من تیروئید اینا دارم تو اگه بیماری داری که باید بدونم بگو

گفتش بچگیم کمبود خون و پلاسما داشتم حل شد و همون بچگیم به خاطر تنش مامان و بابام تشنج کردم ولی الان اوکیم و موضوع مال ۵ دبستان بود

ازش پرسیدم گفتش من قبلا شرکت کروز ایرانخودرو کار میکردم یکی از دلایلی که اومدم بیرون این بودش که محیط دختر و پسر کثیف بود.....و کلا تو بیرون و خیابون ضد پسرام و دنبال مرد برا ازدواجم...اینجوری گفت

اره 

اونارو ادم بره ۱۰۰ درصد کمک میکنن و حرفاشونو دیگه

من مخالف خرج کردنش نیستم اخه...

من بیشتر ازین میترسم که بیشتر از منی که ماهی ۲۸ تمن درمیارم و خرجای زندگی مثل برنج و گوشت و پول اب و تمام مخلفات دیگه با منه با خرجای این نرسونم

خودش بهم گفت عزیزم من خودم درامد دارم و خرج کردن و مدیریتو بلدم ( نمیدونم واقعا میگه یا فقط حرفه) 

بعدشم اخرین باری که رفتیم کافه یه چی سفارش داد خودشم نمیدونست چیه ( ته دلم گفتم حداقل یه چی بگیر بدونی چیه) 

و کلا ۳۰۰ تمن شدش ( حالا من پولامو ذخیره کردم فدای سرش ) ولی وقتی پول کم تر بشه میتوکه خرجاشو کم تر کنه؟

هعی راستش مادرش زن فوق العاده ایه و زحمت کشیدس و معوون مدرسس و باباهه ادم عوضیی بوده....اولش که گفتن خارجه و بعدشم فهمیدیم که ایرانه .....ولی دخترش با مامانش زندگی میکنه....هعی راستش روانم بهم ریخته

اونی که تحویلم میگیره باید مشکوک بشم😭😭😭اونی که حرف نمیزنه و روز دوم رد میکنه باید ناراحت بشم

خسته شدم 

به بابا مامانم گفتم تحقیقات بکنین و اگه چیز بدی دیدین من که از دختره بدی ندیدم تا حالا روم نمیشه چیزی باش بگم تودتون با مامانش بگین منصرف شدین

و دیگم خواستگاری و اینام نرین دیگه من بریدم و خسته شدم😭😭😭😭

هم بالاخره اولین باریه دختره میگه عاشقتم و بعد این واقعا نمیتونم ادامه بدم یا به کس دیگه ای فک کنم