ب من میگه تو ادم سختی کشیدنی
چون من بچه کوچیک دارم بازم حامله شدم
تقصیر خودشم هس جلوگیری نمیکرد
الانم ن با ما تفریح میاد میگه تو بچه داری سخته بیام تفریح باهات با رفیقاش میره
منم خودم کشیدم کنار کلا گفتم منم نمیام با تو
ی شبم رفتیم بیرون بچه چن دقه رو بغل کرد چون من حامله هسم
بعد اینقدر باهام دعوا کرد گفت تو ادم سختی کشیدنی
من نیسم