حالم خیلی بده
یه ماه رفت و امد به ماه اشنایی به ماه اعتماد باش
کل همسایه ها فهمیدن اومدن بله برون واسه من ولی مادرش که ایشالله خیری نبینه برگشت گفت چشاش انحراف داره با اینکه یه درصدم نداره و فقط فقط دوربینم یکم ضعیفه
خیلی دلم شکسته اون دوست دارما اون برنامه ها برای اینده
اون رفتارا جطور به روزه عوض شد یه ساله خواستگارم بود به ساله میگفت میخوامت بعد الان با یه حرف مادرش منو مجبور کرد زنگ بزنم و بگم جواب ما نه هفته دیگ پنجشنبه عقدمون بود
نمیدونم چطوری کنار بیام از همچی کوتاه اومده بودم
۲۰ سالمه ۳۲ سالش بود
اینکه کل همسایه ها میدونن من داشتم ازدواج میکردم و الان مامانش ایندعوا روانداخت
انکار تو قلبم رخت میشورن پاهامسسته ارزوی مرگدارم😭اخه چشای من مگه چشه یعنی اینقدر زشتم